loading...
ایران سرزمین آریایی ها«کوروش بزرگ»
آذرمهر بازدید : 19 پنجشنبه 09 خرداد 1392 نظرات (0)

 

نوروز باستان

 « اهورامزدا، خدایی بزرگ است! آنکه اين زمين را آفريد، آنکه آن آسمان را آفريد، آنکه مردم را آفريد، آنکه شادي وسور را براي مردمش  به ارمغان آورد»

جشن‌های بزرگ ایرانیان باستان عبارت بودند از:نوروز،مهرگان،جشن های آتش،جشن فردگان،جشن گاهنبارها که در  هر یک از این جشن‌ها مراسم سوری و شادی ها بر پا می شده است

فروردين از آنِ فروهرهاي پاکانست که براي ديدار کسان خود به زمين مي‌آيند. براي فرخندگي آتش مي‌افروختند و بنام هفت امشاسپندان (سپند مينو و شش فروزه‌ي اهورايي) سفره هاي هفت سين مي‌چيدند. نوروز را روز آغازين آفرينش نيز ناميده اند که ، اهورامزدا جهان را بيافريد ؛ از اينروست که نخستين روز فروردين، بر تمامی ایرانیان روزی بزرگی ست.نوروز تجديد خاطره‌ي بزرگي است از دلبستگي آدمي به جان جهان و طبيعت دل انگيز آن و ‌يادي است به قدمت هزاره ها و به عظمت‌يک ملت. و چه زيباست آيين باستاني ايران ، شادي و سور زمين و شکفتن جهان، هرکسی  را به روزگار کهن و دیرینه ای  مي‌برد؛آنها را حس مي‌کند و نياکان خويش رابه‌ ياد می  آورد .

و ما در اين لحظه، در اين نخستين لحظات آغاز آفرينش، نخسين روز خلقت، روز اهورامزدا، آتش اهورايي نوروز را باز برمي‌افروزيم و در عمق وجدان خويش به پايمردي خيال، از صحراهاي مرگ زده‌ي قرون تهي مي‌گذريم و در همه‌ي نوروزهايي که در زير آسمان پاک و آفتاب روشن سرزمين ما برپا مي‌شده است، با همه‌ي زنان و مرداني که خون آنان در رگ هايمان مي‌دود، شرکت مي‌کنيم و بدينگونه "بودن خويش" را به عنوان‌يک ملت، در  اين ميعادگاهي که همه‌ي نسل هاي تاريخ و اساطير ملت ما حضور دارند، با آنان پيمان وفاداری مي‌بنديم و "امانت عشق" را از آنان به مي‌گيريم که "هرگز نميريم" و " دوام راستين" خويش را به نام ملتي که در اين صحراي عظيم بشري، ريشه در عمق فرهنگي سرشار از غنا و قداست و جلال دارد و برپايه‌ي اصالت خويش در رهگذر تاريخ ايستاده است، بر "صحفه های عالم" ثبت مي‌کنيم.»

 پس ازسالشماري اوستايي در ايران، در  واپسين سالهاي شاهنشاهي داريوش بزرگ،  در بامداد نخستين روز فرودين (هرمزد روز)  سال ۷۲هخامنشي (۴۸۷پيش از ميلاد) به افق تخت جمشيد،  ماه هاي هخامنشي که نمونه‌ي ايراني ماه هاي بابلي بود، با ماه هاي اوستايي تطابق داده شد، و از اين هنگام بدينور نوروز در آغاز بهار ثابت شده و آنرا جشن مي‌گرفتند، اين اقدام در عالم گاهشماري ايران و ستاره‌شناسي،‌يكي از كارهاي مبتكرانه و مهمي است كه در روزگار داريوش بزرگ انجام گرفت. 

بي گمان‌يادواره ها‌يي از برافراشتن تالارهاي تخت جمشيد در آن تخت  بلند در دامنة كوه مهر (شايد اين نام بمناسبت بر آمدن خورشيد‌يا مهر فروزان از پشت آن كوه به آن داده شده است)  در ذهن مردم ايران بازمانده است  که مي‌دانستند ميان بنياد كاخ با برگزاري آيين نوروز و مهرگان در آن و گردآمدن در باريان و بزرگان و نمايندگان كشورهاي گوناگون  پيوندي وجود داشته است. همچنين از مراسم تحويل خورشيد به برج حمل و مراسمي كه در تابيدن نخستين پرتو خورشيد در بامداد نخستين روز تابستان بزرگ و سال نوين را مي‌گرديد، خاطرهايي در ذهن مردم ايران بوده است. از اينرو با توجه به آنکه سرآغاز نوروز بسيار دور و شايد به روزگار جمشيد بوده است، و همآنکه در روزگار داريوش بزرگ گاهشماري هاي ايراني‌يگانه گشت، آنرا از جمشيد دانستند.

جشن زایش اشو زرتشت

 

ششمین روز فروردین که بنا به نظر بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. دراین روز زردشیان در آتشكده‌های هر شهر گردهم می آیند، به سخنراني‌هاي مذهبي گوش مي‌دهند، اوستا مي‌خوانند و تولد پيامبرشان را جشن مي‌گيرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسم‌های این جشن است.
گاتاخواني، دف زني و سخنراني در مورد تاريخچه نوروز و جشن زايش زردشت از جمله برنامه‌هاي اين مراسم می باشد. حضور در نيايشگاه شاور اهرام ايزد و ساير نيايشگاه‌ها و مكان‌هاي مقدس ديني در صبح روز ششم فروردين از ديگر آيين‌هاي بزرگداشت زايش زردشت است، كه در همه شهرهاي زردشتي نشين برگزار مي‌شود.

                                                   سیزده به در

جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارک و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي کمتري دارند آن روز را نحس مي دانند و براي بيرون کردن نحسي از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شادي مي پردازند. تا کنون هيچ دانشمندي ذکر نکرده که سيزده نوروز نحس است. بلکه قريب به اتفاق روز سيزده نوروز را بسيار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقيه جدولي براي سعد و نحس آورده شده که در آن سيزده نوروز که تير روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معني فرخنده آمده و به هيچ وجه نحوست و کراهت ندارد.  بعد از اسلام چون سيزدهً تمام ماه ها را نحس مي دانند به اشتباه سيزده عيد نوروز را نيز نحس شمرده اند. وقتي دربارهً نيکويي و فرخنده بودن روز سيزدهم نوروز بيشتر دقت و بررسي کنيم مشاهده  مي شود موضوع بسيار معقول و مستند به سوابق تاريخي است. سيزدهم هر ماه شمسي که تير روز ناميده مي شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندي است که " تير " نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد. ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن که به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم نوروز را که روز فرخنده ايست به باغ و صحرا مي رفتند و شادي مي کردند و در حقيقت با اين ترتيب رسمي بودن دورهً نوروز را به پايان ميرسانيدند.

سبزه گره زدن

افسانهً آفرينش در ايران باستان و مسئلهً نخستين بشر و نخستين شاه و دانستن رواياتي دربارهً کيومرث حائز اهميت زيادي است. در اوستا چندين بار از کيومرث سخن به ميان آمده و او را اولين پادشاه و نيز نخستين بشر ناميده است. گفته هاي حمزه اصفهاني در کتاب سني ملوک الارض و انبياء و گفته هاي مسعودي در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بيروني در کتاب آثار الباقيه بر پايهً همان آگاهي است که در منابع پهلوي وجود دارد. مشيه و مشيانه که پسر و دختر دوقلوي کيومرث بودند روز سيزده فروردين براي اولين بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحي شناخته شده نبود آن دو به وسيله گره زدن دو شاخه پايهً ازدواج خود را بنا نهادند. اين مراسم را بويژه دختران و پسران دم بخت انجام ميدادند و امروز هم دختران و پسران براي بستن پيمان زناشويي نيت مي کنند و علف گره مي زنند. اين رسم از زمان کيانيان تقريباً متروک شد ولي در زمان هخامنشيان دوباره شروع شده و تا امروز باقي مانده است. در کتاب مجمل التواريخ چنين آمده " اول مردي که به زمين ظاهر شد پارسيان او را کل شاه گويند. پسر و دختري از او ماند که مشيه و مشيانه نام گرفتند و روز سيزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بي پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهاي ايران و عراق که زرتشت را از خود مي دانند روز سيزدهم فروردين را جزو جشن نوروز به حساب مي آورند.

جشن اردیبهشتگان

جشن ارديبهشتگان  يكي از جشن هاي بزرگ زرتشتيان است ، با برابري روز و ماه ارديبهشت، يعني سوم اريبهشت ماه  هماهنگ است.اين روز بزرگ يادآور اهورايي ارديبهشت يا اشه وهيشته و ويژگيهاي آن يعني بهترين راستي و پاكي مي باشد.ارديبهشت، دومين امشاسپند، داراي انگاره اي مادي است به نام آتش يا آذر، فروغي خدا داده كه گرمي بخش و فروزان و پاك كننده و در يك كلام زندگي بخش است و پرتوهاي نوراني آن هستي را از نيستي جدا مي گرداند وراست را از دروغ باز مي شناساند. پس بجاست كه آتش را نموداري از آن داده بزرگ بدانيم.

جشن تیرگان

اين جشن ميان زرتشتيان دوره اي ده روزه داشت و از تيرماه ، روز سيزدهم شروع و به باد ايزد يعني روز بيست و دوم پايان مي گرفت. زرتشتيان تيرگان را “ تير و جشن  ” مي نامند و برايش اهميت فراواني قايل اند. لباس و پوشاك نو مي پوشند و نقل و شيريني و ميوه و خوراك هاي سنتي و ويژه مي پزند. پيش از اين روز خانه را خوب پاكيزه نموده و بامدادان شست و شو مي كنند و خواندن دو نيايش “ خورشيد نيايش ” و “ مهرنيايش” از اوستا را بسيار نيكو مي دانند

“ تير و جشن” يكي از شادترين جشن هاي كهن ايراني بوده باشد. در اين جشن بيش از همه بچه ها بهره مي بردند با تارهاي نخي و رنگيني كه به مچ دست مي بستند در كوچه ها و خانه ها ، ترانه مي خواندند و كنار نهرها و جويها  به هم آب مي پاشيدند و يا به آب مي پريدند .

 

جشن امردادگان

 واژه اوستايی امرداد،(امرتاته ) است که به معنی بي مرگي است و اگر الف آن را که پیشوند نفی است از قلم بیندازیم معنی آن عوض شده و فرشته بی مرگی و جاودانگی به دیو نیستی و مرگ تغییر شکل می دهد..بنابراین شایسته است که این کلمه را امرداد بخوانیم، و چون امرداد فرشته جاودانگی و بی مرگی می باشد، در عالم جسمانی نگهبانی گیاهان و روییدنی ها و آبادانی و افزایش دار و درخت با اوست. نیاکان ما در این روز به باغ ها و مزارع خرم و دلنشین می رفتند و پس از نیایش به درگاه اهورامزدا طی مراسمی این جشن را با شادی و سرور در هوای پاک و در دامن طبیعت برگزار می کردند.

 مهرگان: عید جوانان و آینده سازان

«روز مهر» در ماه مهر (شانزدهم)، مهمترين روز آيين هاي مهرگان بود. آيين هاي مهر (جشن هاي مهرگان) پس از نوروز، مهمترين عيد ملي ايرانيان بوده است. نوروز با بهار و شكوفه و نويد بركت آغاز مي شد و مهرگان به خاطر پايان رسيدن كار جمع آوري محصول و آغاز شش ماهه شب هاي طولاني تر و سرما.
«مهرگان» ويژه آيين هاي سپاسگزاري به درگاه خداوند [اهورامزدا] است كه اين همه نعمت را به انسان ارزاني داشته و نيز استفاده از اين فرصت براي تحكيم دوستي ها، محبت ها و عواطف انساني بوده است. به نظر بسياري از مورخان، «مهرگان» آيين الزام ايرانيان به دوستي كردن و مهر ورزيدن به يكديگر هم به شمار مي آيد. در گذشته، در روزهاي مهرگان (4 تا 6 روز) مردم مهماني هاي بزرگ برپا مي كردند و پذيرايي با ميوه تازه در مهرگان و ميوه خشك (آجيل و خشكبار) در نوروز است.

جشن آذرگان

 آذر به چم  آتش است و يكي از چهار آخيش(عنصر پاك كننده) نزد ايرانيان باستان است. از آن جا كه آتش بهترين و سريعترين عنصر پاك كننده و گرمابخش مي باشد از زمان هاي قديم مورد احترام بوده است.

   در آذر نهمين روز از ماه  به موجب برخورد نام ماه و روز، جشن آذرگان برگزار مي شد. همچنين در اين روز به افروختن آتش در خانه ها به موجب نزديكي و آغاز زمستان نياز مي آمد. ايرانيان در جشن آذرگان مانند ساير جشن ها با لباس آراسته و تميز، پروردگار را سپاس گفته و پس از نيايش به شادي مي پردازند.

   يافتن آتش بزرگترين پديده و يافته آدمي است. پيشرفت تمدن انسان مديون آتش است. ايرانيان نخستين بار آتش را در تلاش زندگي يافته اند و گويند كه هوشنگ شاه پيشدادي روزي با همراهان خويش به شكار مي رفته است. بر سر راه خود ماري مي بيند و براي كشتن آن سنگي پرتاب كرده است كه به گفته فردوسي:

نشد مار كشته وليكن ز راز         پديد آمد آتش از آن سنگ باز

جشن شب یلدا

 جشن شب یلدا جشنی ست که از 7000 سال پیش تا کنون در ميان ایرانيان برگزار میشود. 7000 سال پیش نیاکان ما به دانش گاهشماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. در این جستار از سخنرانی دکتر جنیدی و دکتر کزاری برداشت هایی شده:

 جشن شب یلدا، همانند جشنهایی همچون نوروز و مهرگان، پس از تازش اسکندر، تازیان، و مغولها پابرجا مانده است و در تک تک خانه های ایرانیان راستین با گردآمدن خانواده ها به دور هم برگزار میشود. 

 جشن چهارشنبه سوری

چهارشنبه سوري نام واپسين چهارشنبه‌ي تقويم خورشيدي ايراني است، كه شب آن با رسوم و آيين‌هايي ويژه، خصوصاً پرش از روي آتش مشخص مي‌شود. نام‌هاي محلي گوناگون اين روز عبارت است از: گول چارشمبه (اردبيل)، گوله گوله چارشمبه (گيلان)، كوله چووارشمبه (كردستان)، چووارشمبه كولي (قروه، نزديك سنندج)، و چارشمبه سرخي (اصفهان). برخي دانشمندان واژه‌ي «سوري» را با «سور» (ميهماني، جشن) ارتباط داده و آن را به معناي «وابسته به سور، جشن‌آميز» گرفته‌اند، برخي ديگر، به طور موجه‌تري، سور را گونه‌اي ديگر از واژه‌ي سرخ مي‌پندارند (مانند گل سوري ”گل سرخ“) و آن را اشاره‌اي به خود آتش يا به «سرخي»، به مفهوم تن‌درستي يا بلوغ، كه به طور فرضي با پرش از روي آتش به دست مي‌آيد، مي‌انگارند.

 سپندارمذگان

 در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است!

اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است.

 فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند.سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن.

 زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 44
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 49
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 49
  • بازدید ماه : 176
  • بازدید سال : 3,696
  • بازدید کلی : 10,395