loading...
ایران سرزمین آریایی ها«کوروش بزرگ»
آذرمهر بازدید : 39 چهارشنبه 08 خرداد 1392 نظرات (0)

 

دفتر ششم

خرده اوستا

« خرده اوستا » در پهلوی « Xortakavestak» یعنی « اوستای کوچک » خوانده میشده است. این کتاب ، بخش ویژه و جداگانه ئی از « اوستا » نیست بلکه گزیده ئی است از سراسر نامۀ مینوی که بنا بر سنّت زرتشتیان در روزگار « شاپور دوم » پادشاه ساسانی به وسیلۀ « آذرپاد مهر اسپندان» موبدان موبد آن دوران از روی بخشهای گوناگون « اوستا » فراهم آمد تا بهدینان را در نماز ها و نیایشها و جشنهای روزانه و ماهیانه و سالیانه و در هنگام پوشیدن سدره و کشتی و عروسی و سوگواری و جز آن بکار آید. اندازۀ نوشته های « خرده اوستا » در دستنویسهای گوناگونی که از آن بجا مانده یکسان نیست و هر کس بنا بر نیازی که داشته ، بخشهای بیشتر یا کمتری را در دستنویس خویش آورده است. جای برخی از نوشته های « خرده اوستا » ی کنونی را در بخشهای موجود « اوستا » می توان پیدا کرد امّا پاره ئی از قسمتهای این کتاب ، یادگار آن بخشهای « اوستا » ست که به یغما رفته و به دست ما نرسیده است . گزارندگان اروپائی « اوستا » تمام یا بخشی از « یشتها » و برخی از بخشهای دیگر « اوستا »ی کنونی را در جزو « خرده اوستا » به چاپ رسانیده اند. امّا چون آن بخشها خود جای جداگانه دارد و به تنهائی می تواند سودمند افتد ، نیازی به آوردن آنها در این کتاب نیست .

« خرده اوستا »ی فارسی، که به کوشش مردانه و خستگی ناپذیر استاد « پورداود » به فارسی در آمده است ، هشت بخش دارد و بسیاری از نیایشها و ستایشهای پر آوازۀ دین « زرتشت » ، که در سراسر سال بر سر زبان پیروان این آیین بوده ، در این کتاب دیده می شود. خوانندۀ این کتاب با بسیاری از نکته های وابسته به آیین مزدا پرستی آشنا می شود و نیایشهای گوناگون دین « زرتشت » را که همه داستان گوی پاکدلی و نیک رفتاری و آزادگی است ، باز می شناسد. ما از میان بخشهای هشتگانۀ « خرده اوستا » دو بخش را بر گزیدیم و در این دفتر به نگارش در آوردیم : یکی « سی روزۀ بزرگ » و دیگری « آفرینگان» . باید دانست که در ایران باستان بخش کردن ماه به چهار هفته معمول نبوده و این شیوه از هنگام آمدن تازیان به ایران رواج یافته است . ایرانیان سال را به دوازده ماه و ماه را به سی روز بخش می کردند و چون جمع روزهای این دوازده ماه سیصد و شست روز میشد ، در پایان ماه دوازدهم پنج روز که « اندرگاه » یا « بهیزک » یا « وَهیزک » یا « پنجۀ دزدیده » یا «خمسۀ مسترقه » خوانده شده است ، می افزودند و نام پنج سرود « گائاها » را بر آن پنج روز می نهادند ، تا ترتیب سال بهم نخورد و برای آن که نیم روز افزون در هر سالی باعث کبیسه نشود ، در هر صدوبیست سال یک ماه بر ماهها می افزودند . هر یک از روزهای سی گانۀ ماه به نام یکی از امشاسپندان یا ایزدان خوانده میشد و باور داشتند که آن امشاسپند یا ایزد نگاهبان و پاسدار آن روز است . نام ماهها را نیز از نام شش امشاسپند و شش تن از ایزدانی که نامشان بر روزها نیز نهاده شده است ، گرفته اند و چون نام روز و نام ماه با هم بر خورد می کرد آن روز را جشن می گرفتند ؛ مانند فروردین روز در ماه فروردین ( روز نوزدهم ) که جشن « فروردینگان » خوانده میشد و اردیبهشت (روز سوم ) که آنرا « اردیبهشتگان » می گفتند و جز آن. سال در ایران باستان به دو فصل بخش میشد : یکی تابستان بزرگ که از آغاز آبان تا پایان اسفند طول می کشید. چنان می نماید که پیش از رواج آیین « زرتشت » آغاز سال ایرانیان در مهر ماه (شاید برابر با جشن « مهرگان» و ماه « باک یادی» ) بوده و پس از گسترش آیین مزداپرستی ماه فروردین آغاز سال به شمار آمده است. داستان آفرینش در نزد ایرانیان ، خود انگیزۀ بخش کردن سال به وقتهائی بوده است . ایرانیان نیز مانند یهو دان می گفتند که جهان در شش نوبت آفریده شد، امّا « اورمزد» به اندازۀ «یَهُوَه» - خدای پسران اسرائیل – شتابکار نبوده که کار آفرینش را در شش روز پیاپی به انجام رساند و روز هفتم بیاساید . او این کار را در شش بار ولی در زمانی برابر با یک سال به پایان آورد.

این زمانهای ششگانۀ آفرینش جهان را در پهلوی « گاسانبار » و در فارسی « گاهانبار » یا « گهنبار» گویند . در روزگار باستان بهنگام فرا رسیدن هر یک از این روزها جشن و شادمانی بر پا می کردند و پیشکشهائی به نزد موبدان و دیگر پیشوایان دینی می بردند یا به مردم مستمند و بینوا می بخشیدند و برای هر یک از این جشنها سرودها و نیایشها و آداب ویژه ئی در کار بود. هر یک از جشنهای « گاهنبار » پنج روز طول می کشید و روز پنجم بر گزیده ترین روز جشن بود .


جشن نخستین « میدیوزرم » نام داشت و در چهل و پنجمین روز سال ( پانزدهم اردیبهشت ) آغاز می شد.

جشن دومین « میدیوشَم » نام داشت و در صدوپنجمین روز سال ( پانزدهم تیر ) آغاز می شد. جشن سومین « پَتیَه شَهیم » نام داشت و در صد و هشتادمین روز سال ( سی ام شهریور) آغاز می شد . جشن چهارمین « اَیا سَرِم » نام داشت و در دویست و دهمین روز سال ( سی ام مهر) آغاز می شد. جشن پنجمین « میدیارِم» نام داشت و در دویست و نودمین روز سال ( بیستم دی) آغاز می شد. جشن ششمین « هَمَسپَتمَدَم» نام داشت و در سیصدوشصت و پنجمین روز سال ( روز پنجم از « بَهیزک» یا « پنجۀ دزدیده » که به نام پنجمین گائا « و هیشتوایشت گائا روز» نام داشت) آغاز می شد. « اهورامزدا» در نخستین « گاهنبار » آسمان و در دومین آب و در سومین زمین و در چهارمین گیاه و در پنجمین جانوران و در ششمین مردمان را بیافرید.

*             *               *

از آنجا که در بخشهای برگزیدۀ « خرده اوستا » در این دفتر به نام هنگامهای گوناگون شبانه روز نیز بر می خوریم، بدنیست یاد آوری کوتاهی هم در این زمینه بکنیم.

در ایران باستان ، شبانه روز را پنج هنگام بخش می کردند:

1_ هاوَنگاه ( یا : هاونی ) از سر زدن خورشید تا نیمروز.

2_ رپیتوینگاه ازنیمروز تا پسین ( = عصر).

3_ اُزیرینگاه از پسین تا فرورفتن خورشید ( = شامگاه) .

4_ اَویسروتَریمگاه از شامگاه تا نیمه شب .

5_ اُشهینگاه از نیمه شب تا هنگام بر خاستن خورشید .

در زمستان که روزها کوتاه است ، شبانه روز چهارگاه داشت و « هاونگاه » از بامداد تا پسین دنبال می شد . چنان که در زیر نویس می بینید نام پنج هنگام شبانه روز از نام فرشتگانی که نگاهبان و پاسدار این هنگامها هستند ، گرفته شده است.

         *               *               *

اکنون که آگاهی اندکی از گاه شماری ایران باستان به دست دادیم ، می گوئیم که سی روزۀ نیایشها و ستایشهائی است که مردم پاکدین هر روز در یکی از پنج هنگام شبانه روز در برابر « اورمزد » و « امشاسپندان » و ایزدی که آن روز به نام اوست بجا می آورد. در این نیایشها گذشته از آشنائی با شیوۀ ستایش پیروان آیین « زرتشت » در نیایشهای روزانه ، با نام و کار ایزدان و فرشتگان بزرگ برخورد می کنیم و این خود برای شناسائی همگانی آیین ایرانیان باستان بسیار سودمند تواند بود.

*              *               *

بخش دیگری که از «خرده اوستا » برگزیده و در این دفتر نگاشته ایم ، «آفرینگان » نام دارد . « آفرینگان » نام یک رشته ازنیایشهای مزدا پرستان است . جزء نخستین این واژه همان « آفرین » است به معنی ستایش و خواستاری نیک که امروز هم در فارسی بکار میرود و جزء دوم « _ گان » پساوندی است که در نام جشنها هم دیده می شود . فروردینگان ، مهرگان و جز آن .

چهار « آفرینگان » که در گزارش فارسی استاد « پورداود » از « خرده اوستا » آمده و ما نیز آنها را در اینجا به نگارش در آورده ایم چنین است :

1_ « آفرینگان دَهمان » : از « آفرینگان » سخن گفتیم . « دَهمان » جمع « دَهم » است یعنی کارآزمودگان آیین راستین و پارسایان و پاکان .این نیایش را در آغاز سال و در روزهای چهارم و دهم و سی ام هر ماه و هنگام در گذشت کسی می خوانده اند و ویژۀ در خواست رستگاری برای روان پارسایان در گذشته و شاد کامی برای بازماندگان آن در گذشته بوده است .

2_ « آفرینگان گائاها » : این نیایش را در پنج روز پایان سال که گفتیم آنرا « اندرگاه » یا « بَهیزک » یا « وَهیزک » یا « پنجۀ دزدیده » می نامیدند ، می خوانده اند و چون این پنج روز به نام پنج سرود « گائاها » نامیده می شده نام این « آفرینگان» نیز « آفرینگان گائاها » شده است. این « آفرینگان » نیز نیایش و ستایشی است برای روان در گذشتگان.

3_ « آفرینگان گهنبار» : از « گهنبار» پیش از این سخن گفتیم . این « آفرینگان » را در روزهای پنجگانۀ هر شش گهنبار سال می خوانده اند و موضوع آن چگونگی همین جشنهای شش گانه است و آنچه در این هنگامها بر عهدۀ مرد پاکدین مزدا پرست می باشد.

4_ « آفرینگان ریپتوین » : از « ریپتوین » در باز نمودن معنی « رپیتوینگاه » سخن گفتیم . این « آفرینگان » ستایشی است ویژۀ فرشتۀ نگاهبان تابستان بزرگ . خوانندۀ این دفتر می تواند در خواندن و بررسی چهار « آفرینگان » با رشتۀ دیگری از ستایشهای مزدا پرستان آشنا شود و شیوۀ اندیشه و جهان بینی و برخورد آنان را با جهان و زندگی و نمودارهای گوناگون آن در یابد .  

سی روزه بزرگ « هرمزد» شکوهنده فرهمند را ستایش میکنیم . امشاسپندان ، [آن] شهر یاران [و] نیک کنش را ستایش میکنیم .

« بهمن» امشاسپند را ستایش میکنیم . آشتی پیروزگر را – که سرآمد دیگر آفریدگان است – ستایش میکنیم . «دانش» سرشتی مزدا داده را ستایش میکنیم . دانش آموزشی مزدا داده را ستایش میکنیم .

«اردیبهشت » زیباترین امشا سپند را ستایش میکنیم . « ائیریمن ایشیه» آن توانای مزدا داده – راستایش میکنیم .

« سئوکا» ی نیک دور بیننده مزدا داده پاک را ستایش میکنیم .

« شهریور» امشاسپند را ستایش میکنیم . فلز گداخته را ستایش میکنیم .

[آن] آمرزگار پناهنده بینوایان را ستایش میکنیم . « سپندارمذ» نیک را ستایش میکنیم . « راتا» ی نیک دور بیننده مزدا داده پاک.   را ستایش میکنیم . « خرداد» امشاسپند را ستایش میکنیم . « یائیر یا هوشیتی » را ستایش میکنیم .

[ فرشتگان] پاک سال[ و] روان[ سروران] راستی را ستایش میکنیم . « امرداد» امشاسپند را  میکنیم . گله های خوب پرورده را ستایش میکنیم  . « گئوکرن» زورمند مزدا داده را میستائیم .

[ هاونگاه] : « مهر» دارنده دشتهای فراخ را میستائیم . « رام» چراگاه خوب پرورده را میستائیازم .

[ازیرینگاه] : سرور بزرگ [ و] شهریار شیدور ، « اپم نپات » نیز اسب را میستائیم . آب مزدا داده پاک را میستائیم . زنان و گروه فرزندانشان را میستائیم .« یائیر یا هوشیتی » و « ام» خوب ساخته خوب رسته و « بهرام»  داده و « اوپرتات» پیروزمند را میستائیم . « رشن» راست ترین [ راستان] را میستائیم . « ارشتاد» کیتی افزای گیتی پرور را میستائیم.

***

8

« دادار » ( دی به آذر) « اهورا مزدا» را میستائیم . « فر» مزدا داده را میستائیم . سود مزدا داده را میستائیم . « فر ایرانی» مزدا داده را میستائیم « فر کیانی» مزدا داده را مسیتائیم .

« آذر ایزد» پسر اهورا مزدا را میستائیم .« کیخسرو» را میستائیم . دریاچه « خسرو» را میستائیم . کوه « اسنونت» را میستائیم . دریاچه «چئچست» مزدا داده را میستائیم . « فر» نیرومند کیانی را میستائیم .

«آذر» پسر « اهورا مزدا» را میستائیم . ای « آذر» پاک رزمیان! ای ایزد پر فر!

ای ایزد پر چاره و درمان! ترا میستائیم . «آذر» پسر« اهورا مزدا» را میستائیم . همه آتشها را میستائیم . ا یزد « نریوسنگ»را میستائیم . « آبان » نیک مزدا داده را میستائیم . « اردویسور اناهیتا » ی پاک را میستائیم . همه آبهای پاک مزدا داده را میستائیم . همه گیاهان پاک مزدا داده را میستائیم .

11

« خورشید » جاودانی شکوهنده تیز اسب را میستائیم .

12

« ماه » در بردارنده تخمه گاو را میستائیم . « فروهر» روان گاو بسیار گوناگون را میستائیم .

13

« تیر» ستاره شکوهنده فرهمند را میستائیم . « ستویس» توانای مزدا داده فراز آورنده آب را میستائیم . همه اختران در بردارنده تخمه زمین را میستائیم .همه اختران در بر دارنده تخمه گیاه را میستائیم . « ونند» ستاره مزدا داده را میستائیم . « هفتو رنگ» مزدا داده فرهمند درمان بخش را میستائیم . برای ایستادگی در برابر جاودان و پریان

14

« گوش » نیک کنش را میستائیم .«درواسپ» توانای مزدا آفریده پاک را میستائیم .

15

« دادار» ( دی به مهر) « اهورا مزدا» ی شکوهنده فرهمند را میستائیم . امشاپسندان ، [ آن] شهریاران نیک [ و] نیک کنش را میستائیم .

16

« مهر» دارنده دشتهای فراخ ، [ آن] ایزد نام آور هزار گوش ده هزار چشم را میستائیم . « رام» چراگاه خوب بخشنده را میستائیم .

17

« سروش» پاک خوب بالای پیروز مند گیتی افزای ، [ آن ] سرور پاکی را میستائیم .

18

« رشن» راست ترین [ آفریدگان] را میستائیم . « ارشتاد» گیتی افزای را میستائیم. 19 «فروردین» پاک توانای پاکدینان را میستائیم .

20

« بهرام» اهورا داده را میستایئیم .« ام» خوب ساخته خوب رسته را میستائیم . «اوپرتات» پیروزمند را میستائیم . 21

«رام» چراگاه خوب بخشنده را میستائیم .« اندروا» ی پاک زبر دست را که دیدبان دیگرآفریدگان است ، میستایم . ای « اندروا»! آنچه را از خرد مینوی پاک در تست ، میستایئم . «ثواش» جاودانه را میستایئیم . زمانه بیکرانه را میستایئیم. زمانه جاودانی را میستائیم.

22

«باد» پاک نیک کنش را میستائیم . « باد» پیشین را میستائیم . « باد» پسین را میستائیم . دلیری مردانه را میستائیم . 23

«دادار» ( دی به دین) « اهورا مزدا»" ی شکوهنده فرهمند را میستائیم . امشاپسندان،[آن] شهریاران نیک [و] نیک کنش را ستایش میکنیم.

                                                   24

«دین» نیک مزدا پرستی را میستائیم. راست ترین «چیستی» مزدا داده را میستائیم.

25

«ارد» نیک،[آن] شیدور بزرگوار زورمند خوب بالای بخشایشگر را میستائیم. «فرّ» مزدا داده را میستائیم.«پارندی» سبک گونه را میستائیم. «فرّ ایرانی» مزدا داده را میستائیم. «فرّ» مزدا داده «زرتشت» را میستائیم.

26

«اشتاد» گیتی افزای را میستائیم. کوه «اوشیدرن» مزدا داده آسایش راستی بخش را میستائیم.

27

«آسمان» درخشان را میستائیم . بهتر سرای پاکان (بهشت) [ آن جایگاه] سراسر خرمی بخش را میستائیم .

28

« زامیاد» ایزد نیک کنش را میستائیم . این جایگاهها ، این روستا ها را میستائیم . کوه « اوشیدرن» مزدا داده گشایش و آسایش بخش ، [ آن] سرور پاکی را میستائیم . « فر» بدست نیامدنی مزدا داده را میستائیم .

29

« مهراسپند» بسیار فرهمند را میستائیم .آیین دشمن دیوان را میستائیم . آیین « زرشتی» را میستائیم . یادگار کهن را میستائیم . دین نیک مزدا پرستی را میستائیم . آگاهی از « مهراسپند» را میستائیم . دانش سرشتی مزدا داده را میستائیم . دانش آموزشی مزدا داده را میستائیم .

30

« انیران » جاودانی را میستائیم . « گرزمان» روشن را میستائیم . «همستگان» جاودانی را میستائیم . پل «چینوت» مزدا داده پاک را میستائیم . سرور بزرگ ، شهریار شیدور «اپم نپات» تیز اسب را میستائیم . آب پاک مزدا داده را میستائیم . «هوم» زرین بلند را میستائیم . «هوم» گیتی افزای را میستائیم . «هوم» مرگزدای را میستائیم . «دهمان آفرین» نیک را میستائیم . «داموئیش اوپمن» ایزد نیرومند دلیر رامیستائیم . همه ایزدان پاک جهانی را میستائیم . آفریدگان دهمان

1

« زرتشت» بزرگ از روی راستی برگزیده ، آن سرور مینوی است که [ در گنجینه کردار خویش] کردار نیک مردمان را پاسداری کند و در روز پسین به نزد « مزدا» آورد . شهریاری « اهورا» از آن کسی است که پاسدار و نگاهبان بینوایان است .

* راستی بهترین توشه [ و مایه] بهروزی است . بهروزی از آن کسی است که [ درست کردارو] خواستار بهترین راستی است .

* من باز میگویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دشمن دیوان و پیرو آیئن اهورائیم .

* به خشنودی « دهم آفریتی»و داموئیش اوپمن » نیرومند ، ستایش و نیایش و خشنود ساختن و آفریدن خواندن . [راسپی] « یتا اهو وئیریو .... » که «زوت» به من بگوید . [ زوت] : « اثارتوش اشات چیت هچا ....» که مرد پاکدین دانا باشد که خشنودی و درود و دهش [ مردی] پاکدین بدین خانمان ارزانی گردد . باشد که راستی و توانایی و سود و فر وخوشی و پیشوائی بلند دین اهورائی « زرتشت» بدین جایگاه فرا رسد .

3

مبادا که [ پیوند] گله و رمه از این جایگاه بگسلد . مبادا که [ پیوند] راستی [ از ما] بگسلد . مبادا که [ پیوند] آیین اهورایی [ از ما] بگسلد .

4

باشد که « فروهر» های پاک نیکان همراه درمان « اشی» - که به پهنای زمین و درازای رودها و بلندی خورشید [است] – بدین خانه فرود آیند تا بهروزی در این خانه نمودار گردد و بر فر و شکوه آن بیفزاید و بتواند در برابر بد خواه پایداری کند .

5

باشد که در این خانه فرمانبرداری بر نافرمانی ، آشتی بر ناسازگاری ، رادی بر نارادی ، فروتنی بر خودپسندی ، گفتار راست بر گفتار ناراست و راستی بر دروغ چیره گردد...

6

بدان سان که « امشاسپندان» بتوانند تا روز پسین در اینجا از فرمانبرداری [ و] پاکدینی، ستایشها و نیایشهای نیک و پیشکشهای خوب و آرزو شده دریافت کنند .

7

مبادا که این خانه از خوشی فر و خوشی هستی و خوشی فرازنده برازنده و همراهی دیر پای «اشی» نیک- آن که[پاکان را] به خوشی رهنمون است – تهی گردد .

*

راستی بهترین توشه [ و مایه] بهروزی است . بهروزی از آن کسی است که [ درست کردار] و خواستار بهترین راستی است.

8

[راسپی] : « اهورا مزدا» ی شکوهنده فرهمند . [ زوت و راسپی] من برای شهریاری پادشاه ، خواستار نیروی برتر و پیروزی برترم . من شهریاری بلند شهریار و زندگی بلند جان و پایداری راستی را آرزومندم . 9 من خواستار نیروی خوب پرورده خوب بر آمده و پیروزی اهورا آفریده و برتری شکست دهنده ام تا [ من و همگنان من] بدخواه را از دور دیدبانی توانیم کرد و دشمن را توانیم برگرداند و هماورد بدخواه و کین توز رابه یک زخم شکست توانیم داد .

10

من آرزومندم که در پیکار بر هر بدخواه زشت کین توز بد اندیش ، ب هر بد گفتارو هر بد کرداری چیره شویم و پیروز گردم .

11

من خواستارم که در نیک اندیشی و نیک گفتاری و نیک- رفتاری کامیاب گردم و همه دشمنان و همه دیو سیرتان را نابود کنم تا به مزد نیک و نام نیک توانم رسید و روانم بهروزی جاودانه تواند یافت.

12

من آرزومندم که برای مردان پاک و چیرگی بر مردم بدکردار ، دیر زمانی زنده مانم و زندگی را بسر آرم . من خواستار روشنائی شادی بخش و بهشت پاکانم . باشد که چنین پیش آید چنین که من آرزومندم . اندیشه و گفتار و کردار نیکی را که در اینجا و هر جای دیگر بجای آورده خواهد شد ، بزرگ میشماریم [ و گرامی میداریم]،چنان که [خود] با شور و دلیری از برای نیک میکوشم .

13

« زرتشت» بزرگ از روی راستی بر گزیده، آن سرور مینوی است که [در گنجینه کردار خویش ] کردار نیک مرد مان را پاسداری کند و در روز پسین به نزد « مزدا» آورد . شهریاری « اهورا» از آن کسی است که پاسدار و نگاهبان بینوایان است . برای « دهم آفرینی» ! پاک و « داموئیش اوپمن» نیرومند ، ستایش و نیایش و نیرو خواستارم . راستی بهترین توشه [ و مایه ]  بهروزی است . بهروزی از آن کسی است که [ درست کردار و] خواستار بهترین راستی است . باشد که چنین پیش آید چنین که من آرزومندم .

آفرینگان گائاما

1

« زرتشت» بزرگ از روی راستیآن سرور بر گزیده ، آن سرور مینوی است که [ در گنجینه کردار خویش] کردار نیک مردمان را پاسداری کند و در روز پسین به نزد « مزدا» آورد . شهریاری «اهورا» از آن کسی است که پاسدار و نگاهبان بینوایان است .

*

راستی بهترین توشه [ و مایه] بهروزی است . بهروزی از آن کسی است که [  درست کردار و ] خواستار بهترین راستی است .

*

من باز میگویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دشمن آیینن و پیرو اهورائیم .

*

ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین به « اهورا مز دا» ی شکوهنده فرهمند ، به امشاپسندان ، به «گانها» ی پاک – سر آمد شهریاران و پاکان - « اهونود گائا» ، « اشتود گائا» ، « سپنتمد گائا » ، «و هو خشترگائا » و « وهیشوایشت گائا » به خشنودی « فروهر» های نیرومند بسیار پیروزگر [ پاکدینان و « فروهر» های ] نخستین آموزگاران آیین و نیاکان ، ستایش و نیایش و خشنود ساختن و آفریدن خواندن .

[ راسپی] : « یتااهو وئیریو.....»که « زوت» به من بگوید . [زوت] : «اثارتوش اشات چیت هیجا..... » که مرد پاکدین دانا بگوید .

3

«اهورا مزدا » ی شکوهنده فرهمند را ستایش میکنیم . « امشاسپندان» شهر یاران خوب نیک خواه را ستایش میکنیم . « گاتها» ی پاک ، سر آمد شهر یاران  و پاکی رامیستائیم . « اشتود گائا » سرور پاکی را میستائیم . « سپنتمد گائا » سرور پاکی را میستائیم . « وهو خشتر گائا » سرور پاکی را میستائیم . « و هیشتو ایشت گائا » سرور پاکی را میستائیم . « و هیشتوایشت گائا » سرور پاکی را می ستائیم .

4

« فروهر» های نیک توانای پاکان را

– که به هنگام «همسپتمدم » از آرامگاه خود به بیرون می شتابند و ده شب پیاپی برای آگاهی یافتن در اینجا بسر میبرند

– میستائیم : چه کس ما را خواهد ستود ؟

چه کس سرود خواهد خواند  و ما را خشنوخواهد ساخت؟

چه کس با دست بخشنده و شیر و پوشاک ما را پذیره خواهد شد؟

- با پیشکشهایی که برای آنها به راستی خواهند رسید.....

نام کدام یک ازما را خواهد ستود ؟ روان کدام یک از ما را ستایش خواهد کرد ؟

این پیشکشها را به کدام یک از ما ارزانی خواهد داشت تا خورش جاودان وهمیشگی از آن او گردد؟

مردی که «فروهر» های توانای پاکان را با دست بخشنده و با شیر و پوشاک و پیشکشهائی که برای آنها به بخشش راستی رسند، بستایند و آنان خشنود و شادمان [ از خانه او باز گردند] برای او درخواست میکنند که خانواده اش از انبوه ستوران و مردان بهرهمند باد؛ از اسب تندر و گردونه استوار بهره مند باد؛ از مرد پایدار زبان آور برخوردار بود . راستی بهترین توشه و مایه بهروزی است .

بهروزی آن کسی است که درست کردار و خواستار بهترین راستی است .

5

راسپی : « اهورا مزدا» ی شکوهنده فرهمند . زوت و راسپی : من برای شهریاری پادشاه ، خواستار نیروی برتر و پیروزی برترم...... ( بند هشتم تا دوازدهم« آفریدگان دهمان» در اینجا باز خوانده میشود) « زرتشت» بزرگ از روی راستی برگزیده ، آن سرور مینوی است که در گنجینه کردار خویش کردار نیک مردمان را پاسداری کند و در روز پسین به نزد « مزدا» آورد . شهریاری «اهورا» از آن کسی است که پاسدار و نکاهبان بینوایان است . بشود چنین پیش آید، چنین که من آرزومندم . « زرتشت» بزرگ از روی راستی برگزیده ، آن سرور مینوی است که در گنجینه کردار خویش کردار نیک مردمان را پاسداری کند و در روز پسین به نزد «مزدا» آورد . شهریاری « اهورا» از آن کسی است که پاسدار و نگاهبان بینوایان است . راستی بهترین توشه و مایه بهروزی است . بهروزی از آ کسی است که درست کردار و خواستار بهترین راستی است . کسی که آبهای اهورائی را به بهترین آب «زور» - با زییاترین «زور» ، با «زور» ی که پارسائی آنرا پالوده باشد – بستاید، شکوهو فر از آن اوست ؛تندرستی و پایداری و پیروزی ار آن اوست ؛دارائی فراوان؛- که مایه آسایش باشد- از آن اوست؛فرزندان برازنده و زندگی دراز برای اوست ؛ بهشت پاکان و روشنائی خرمی بخش از آ ن اوست . راستی بهترین توشه و مایه بهروزی است . بهروزی از آن کسی است که درست کردار و خواستار بهترینراستی است . هزار درمان برساد . ده هزار درمان برساد . ای « مزدا» به یاری من آی ! گناه را فرو گذارم ! راستی بهترین توشه و مایه بهروزی است . Iبهروزی از آن کسی است که درست کردار و خواستار بهترین راستی است .

آفرینگان گهنبار

1

«زرتشت» بزرگ از روی راستی برگزیده ، آن سرور مینوی است که درگنجینه کردار خویش کردار نیک مردمان را پاسداری کند و در روز پسین به نزد «مزدا» آورد . شهریاری « اهورا» از آن کسی است که پاسدار و نگاهبان بینوایان است .

*

راستی بهترین توشه و  مایه بهروزی است . بهروزی از آن کسی است که درست کردار و خواستار بهترین راستی است.

*

من باز میگویم که مزدا پرست، زرتشتی ،دشمن دیوان و پیرو آیین اهورائیم . در «هاونگاه» ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین به سروران روز و ماه و سال و جشنهای سال ، به خشنودی سرور بزرگ پاکی ، به خشنودی سروران روز و ماه و سال و جشنهای سال که در میان همه سروران پاکی ارجمندترین سرورانند .

2

رد «میدیوزرم»، رد «پتیه شهیم»، «ایاسرم»، رد «میدیارم» ، رد «همسپتمدم» ستایش و نیایش و خشنود ساختن و آفرین خواندن . راسپی: «یتا اهووئیریو.....» که «زوت» به من بگوید . زوت : « اثارتوش اشات چیت هیچا ......» که مرد پاکدین دانا بگوید .

3

ای مزدا پرستان! برای این رد و برای «میدیوزرم» اگر بتوانید «میزد» و یک بره که شیر خوار نباشد بدهید و اگر کسی نتواند ....

4

باید به اندازه بسنده ، «هورا» بدهد و آنرا به فرمانگزاران – که بهتر به سخن مزدا آگاهند و در راستی راست ترینند و در شهریاری بهترین شهریارنند و در راستی آزموده ترینند و برای بینوایان دلسوزترین و دادرس ترین یاورند – بنوشاند و اگر کسی نتواند که چنین کند ، باید .....

5

بار بزرگی از هیزم خشک برگزیده به خانه رد بیاورد و اگر آن را هم نتواند باید باری از هیزم خشک برگزیده به بزرگی یک پشته یا یک بغل به خانه رد بیاورد و اگر آن را هم نتواند......

6

باید شهریاری را سزاوار «اهورا مزدا» - که بهتر از هر کس شهریاری کند – داند . براستی شهریاری را از آن کسی شمریم و برای کسی خواستاریم که بهتر شهریاری کند؛ برای«اهورا مزدا» و«اردیبهشت» این است آن «میزد» پیشکش آورده که مایه خشنودی رد گردد .

7

از آغاز سال تا «میدیوزرم» در ماه «اردیبهشت» در روز«دی» چهل و پنج روز است . آن کس که از روی راستی و نیکی و برای روان خویش در این جهان هزار میش با بره به مردان پاکدین به یکی از کسانی که به «اردیبهشت» مهر ورزد بخشیده باشد ، در جهان دیگر مزدی بزرگ از آن اوست . ای «سپیتمان زرتشت»! ردی که «میزد» داده ، بهدینی را که نخستین «میزد» («میدیوزرم») نداده است ؛ درمیان مزدا پرستان ، در خور زندگی نخواند.

8

از «میدیوزرم» تا «میدیوشم» در ماه «تیر» در روز «دی» شصت روز است . آن کس که از روی راستی و نیکی و برای روان خویش در این جهان هزار ماده گاو با گوساله به مردان پاکدین ( به یکی از کسانی که به «اردیبهشت» مهر ورزد ) بخشیده باشد ، در جهان دیگر مزدی بزرگ از آن اوست . «سپیتمان زرتشت»!  دومین که «میزد» داده ، بهدینی را که دومین «میزد» («میدیوشم») نداده است ، در میان مزدا پرستان پیمان شناس نخواند .

9

از «میدیوشم» تا «پتیه شهیم» در ماه «شهریور» در روز«انیران» هفتاد و پنج روز است . آن کس که از روی راستی و نیکی و برای روان خویش در این جهان هزار مادیان با کره به مردان پاکدین  (به یکی از کسانی که به «اردیبهشت» مهر ورزد ) بخشیده باشد ، در جهان دیگر مزدی بزرگ از آن اوست . ای «سپیتمان زرتشت» ! ردی که «میزد» داده ، بهدینی که چهارمین «میزد» (ایاسرم) نداده است به نابودی چارپایان بر گزیده اش محکوم سازد .

11

از «ایاسرم»تا «میدیارم» در ماه «دی» در روز «بهرام» هشتاد روز است . آن کس که از روی راستی و نیکی و برای روان خویش در این جهان هزار سر از هر رمه که باشد به مردان پاکدین ( به یکی از کسانی که به «اردیبهشت» مهر ورزد) بخشیده باشد ، در جهان دیگرمزدی بزرگ از آن اوست . ای «سپیتمان زرتشت» ! ردی که «میزد» داده ، بهدینی را که پنجمین «میزد» («مید یارم») نداده است ، به نابودی همه بهره و دارائی جهان محکوم سازد .

12

از «مید یارم» تا «همسپتمدم» در روز «وهیشتوایشت گات» هفتاد و پنج روز است . آن کس که از روی راستی  و نیکی و ر برای روان خویش در این جهان هر آن خشک و تری را که در آن بزرگی و خوبی و زیبائی است ، به مردان پاکدین ( به یکی از کسانی که به «اردیبهشت» مهر ورزد) بخشیده باشد، در جهان دیگر مزدی بزرگ از آن اوست . . ای «سپیتمان زرتشت»! ردی که «میزد» داده، بهدینی را که ششمین «میزد» (همسپتمدم) نداده است ، به بی بهره ماندن از آیین اهورائی محکوم سازد ..

  13

بی آن که گناهی از او سر زده باشد ، پس رواست که بر او خروش زنند و بی هیچ گناهی دیگربرانندش و «نارشتی» بر او روا کنند . رد به بهدین چنین کند ، چنین که بهدین به رد . راستی بهترین توشه و مایه بهروزی است . بهروزی از آن کسی است که درست کردار و خواستار بهترین راستی است .

18-14

راسپی : «اهورا مزدا» ی شکوهنده فرهمند . زوت و راسپی : من برای شهریاری پادشاه خواستار نیروی برترو پیروزی برترم...........

(بند هشتم تا دوازدهم «آفرینگان دهمان»در اینجا باز خوانده میشود)

19

«زرتشت » بزرگ از روی راستی برگزیده ، آن سرور مینوی است که در گنجینه کردار خویش کردار نیک مردمان را پاسداری کند و در روز پسین به نزد «مزدا» آورد. شهریاری «اهورا» از آن کسی است که پاسدار و نگهبان بینوایان است.

*

ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین به سروران روز و ماه و ......

( بند یکم و دوم تا «راسپی» باز خوانده میشود)

*

راستی بهترین توشه و مایه بهروزی است . بهروزی از آن کسی است که درست کردار و خواستار بهترین راستی است .

*

باشد که چنین پیش آید ، چنین که من آرزومندم ....

( دنباله بند دوازدهم «آفرینگان دهم» باز خوانده میشود)

«زرتشت بزرگ از روی راستی برگزیده.....

(قسمت اول همین بند باز خوانده میشود)»

(قسمت سوم همین بند باز خوانده میشود)

هزار درمان برساد . ده هزار درمان برساد. ای مزدا! به یاری من آی! گناه را فرو گذارم ! (قسمت سوم همین بند باز خوانده میشود)

آفرینگان ریپتوین

1

«زرتشت» بزرگ از روی راستی برگزیده ، آن سرور مینوی است که در گنجینه کردار خویش کردار نیک مردمان را پاسداری کند و در روز پسین به نزد «مزدا » آورد . شهریاری «اهورا» از آن کسی است که پاسدار ونگاهبان بینوایان است .

*

راستی بهترین توشه و مایه بهروزی است . بهروزی از آن کسی است که درست کردار و خواستار بهترین راستی است .

*

من باز میگویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دشمن دیوان و پیرو آیین اهورائیم .

*

ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین به «ریپتوین» پاک و سرور پاکی . ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین به «فردات فشو» و «زنتوم» پاک و سرور پاکی .

2

به خشنودی «اهورا مزدا» ی شکوهنده فرهمند ، «امشاسپندان» ،«اردیبهشت» و «آذر» - پسر «اهورا مزدا» - به خشنودی همه ایزدان پاک مینوی و جهانی ، «فروهر»های نیرومند بسیار پیروزگر پاکدینان . «فروهر» های نخستین آموزگاران آیین و «» فروهر های نیاگان ، ستایش و نیایش و خشنود ساختن و آفرین خواندن .

*

راسپی: «یتا اهو وئیریو....» که «زوت» به من بگوید . زوت: «اثارتوش اشات چیت هیچا» که مرد پاکدینانا بگوید .

3

«اهورا مزدا» آ ن سخنی را که را که برای رد «رپیتوین»فرود آمده است، چنین به ، «سپیتمان زرتشت» باز گفت : «ای زرتشت»! اینک بپرس از ما آنچه را خواهی پرسید که پرسش تو ، پرسش مرد نیرومندی است و آن کس که تو از آن میپرسی توانایی دارد که تو پرسنده نیرومند را پاسخ گوید وکامروا کند .

«زرتشت»از «اهور ای  مزدا» پرسید: ای «اهرا مزدا» ! ای خرد مینوی ! ای دادار جهان خاکی ؟پاک ! مرد در زندگی چه اندازه بهره برد؟ چه اندازه به پاداش رسد؟ چه اندازه است مردی که از آن او شود ؟

آن مردی که برای خشنودی رد «رپیتوین » به وی درود همی گوید و با دستهای شسته و «هاون» شسته و «برسم» گسترده . «هوم» فرو گذاشته و آتش افروخته و «اهون وئیریه....» سروده شده – به هنگامی که زبان از فشرده «هوم» تر شدهو تر شده و تن به گفتار پاک مینوی پیوسته است – به پیشگاه «رپیتوین»پیشکش آورد .

6

«اهورا مزدا» پاسخ گفت: ای «سپیتمان زرتشت»! 

 به همان اندازه که باد جنوبی وزیدنگیرد و سراسر جهان خاکی را ببالد و بپروراند و سود رساند و شادی آورد ، مرد در زندگانی دریافت کند؛ به همان اندازه است مزدی که از آن مرد شود .

7

آن مردی که برای خشنودی «رپتیوین» به وی درود همی گوید و ......

( بند پنجم در اینجا باز خوانده میشود)

8

چنین گفت «اهورا مزدا» به «سپیتمان زرتشت»سخنی را که برای رد «ریپتوین» فرود آمده است .

   *

راستی بهترین توشه و مایه بهروزی است ، بهروزی از آن کسی است که درست کردار و خواستار بهترین راستی است .

10-9   

( همه بندهای19- 14 آفرینگان گهنبار در اینجا باز خوانده میشود

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 11
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 140
  • بازدید سال : 3,660
  • بازدید کلی : 10,359