ایران باستان
اطلاع ما از تاریخ گذشته از روزگاریست که بشر دارای خط شده است، بعبارت بهتر تاریخ از موقعی پدید میآید که بشر دارای خط میشود و بکمک آن آثار مربوط بزمان حیات خود را برای آیندگان بیادگار باقی میگذارد.
در حقیقت اطلاع ما از تاریخ گذشتگان از موقعی است که این علائم ناشناس خوانده شد و ارزش واقعی آن درک گردید.و اطلاع ما از منابع واقعی تاریخ ایران باستان از اواخر قرن نوزدهم با حفریات تاریخی بزرگ آغاز گردید
نخستین هیئت بسرپرستی لفتوس (Loftus) و چرچیل از انگلستان به ایران آمد. لفتوس نخستین کسی است که در ایران و بخصوص در شوش بحفریات پرداخت و به کمک دوست خود چرچیل در اواسط قرن نوزدهم نقشة تخت جمشید را کشید و آثار تالار بزرگ آپادانا را کشف کرد. دومین هیئت برای کشف آثار باستان ایران بریاست یکتن فرانسوی بنام دیولافوآ (Dieulafoy) و همسرش در سال 1885 به ایران آمد و حفریات شوش را تکمیل کرد.
بطور خلاصه حفریات علمی قرن نوزدهم و قرائت خطوط باستانی در عالم تاریخ به دو نتیجة بزرگ منجر شد:
1- ورشکستگی ناگهانی عقاید غلطی که مردم تا آن زمان از تاریخ باستان داشتند. تا آن روزگار در غالب کشورهای شرق تاریخ ملل صورت افسانه و داستان بخود گرفته و این افسانههای خیالی بقسمی در ادبیات و هنر نفوذ کرده بود که رفته رفته جزء معتقدات تاریخی مردم شده بود.
در ایران داستانهای مربوط به تورانیان و ایرانیان و رستم و افراسیاب طوری از مجرای شاهنامه ریشهدار شده بود که بتصور بعضی این داستانهای حماسی و خیالی تاریخ واقعی ایران باستان به شمار میرفته است.
2- اثر دیگر این حفریات توجه ناگهانی ملل جهان به روشن شدن تاریخ مشرق زمین بود. در حقیقت عرصهای بکر و دست نخورده برای مطالعة پیشقراولان کنجکاویهای تاریخی ایجاد شد
در اواخر قرن نوزدهم صدها مورخ و مستشرق متوجة مشرق زمین شدند و با رنج و زحمت شبانهروزی به مطالعة اسناد کشف شده پرداختند و هر یک کوشیدند با قرائت یکی دو کتیبه، از قسمتی از حوادث مکتوم گذشته پرده برگیرند تا از این افتاخار بزرگ بینصیب نمانند. در اثر همین نهضت علمی بزرگ بود که هیئتهای مختلف فرانسوی و آلمانی و انگلیسی مأمور تهیة تاریخ ملل شرق شدند و کتب و رسالات زیاد در این باره تدوین و منتشر کردند. از این جمله است کتاب ماسپرو (Maspero) مستشرق معروف فرانسوت که تحت عنوان «تاریخ ملل شرق» (Histoire des Peuples de l’Orient) برای نخستین بار در اواخر قرن نوزدهم با استفاده از اسناد و مدارک جدید منتشر شد.
یک ژنرال انگلیسی بنام سرپرسی سایکس (Sir Percy Sikes) که سالها در کشورهای مشرق زمین به گردش مشغول بود در آغاز قرن بیستم تاریخ جامع و مشروحی از ایران باستان تحت عنوان «تاریخ ایران» در دو مجلد بزرگ منتشر کرد که متضمن تاریخ ایران از آغاز تا عصر مؤلف بود. یک انگلیسی دیگر بنام سرجان ملکم (S. J. Malcolm) که او نیز سالها در ایران زندگی کرده و یکبار به عنوان مأمور سیاسی دولت بریتانیای کبیر سراسر کشور را سیاحت کرده بود تاریخ مفصلی از ایران در دو مجلد تحت عنوان «تاریخ ایران» تحریر کرد.
اینها پیشقراولان عرصة تحقیق تاریخ ایران باستان بودند. از آن به بعد مطالعة تاریخ باستان ملل شرق و بخصوص تاریخ کلده و آشور و مصر و ایران باستان پیروان و طلاب زیاد در کشورهای مغرب زمین پیدا کرد و جمعی کثیر از مورخان و مستشرقان و دوستداران کشورهای شرق بتألیف کتب بزرگ تحقیقی دست زدند و یکباره از بسیاری مجهولات تاریخ باستان پرده برداشتند. صدها مستشرق و مؤلف در زوایای کتابخانهها و موزههای بزرگ به مطالعه و تحقیق پرداختند و گنجینهای از علم و ادب ایجاد کردند که برای ما ایرانیان جای بسی فخر و مباهات است. از جملة این مستشرقان جوان که مانند اسلاف خود در این جهان پرآشوب از لذایذ مادی چشم پوشیده و در کنج کتابخانهها و زوایای موزهها بروشن کردن گوشهای از تاریخ جهان پرداختهاند آقای آلبرشاندور (Albert Champdor) فرانسوی است که کتاب حاضر از تألیفات اواست. مؤلف دانشمند که از مستشرقان و مورخان معاصر فرانسوی است برای تهیة این کتاب از کلیة مدارک و اسناد موجود استفاده کرده است و فقط در ضمن مطالعه است که میتوان به میزان رنج و زحمتی که برای مراجعه به اسناد مختلف بر خود هموار کرده است پی برد.
در سر فصل کتاب، دنیائی جدید به ما معرفی میشود. دنیای پر آشوب و پر هیجان، دنیائی که در آن روز حکومت دارد، شهرهای عظیم بدست غارت سپرده میشود و بقایای آن طعمة حریق میگردد.
آنگاه ناگهان صحنه عوض میشود؛ کوروش، شاهنشاه هخامنشی پادشاه رئوف و مهربان، پادشاه مقتدر و سیاس شخصیت بزرگ و شایستة احترام خود را بر جهان باستان تحمیل میکند، همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهد و صحنهای جدید در تاریخ جهان میگشاید. امپراطوری وسیع لیدی تسخیر میشود و کرزوس پادشاه افسانهای آن بر خرمنی از آتش کلان سولون معروف را بخاطر میآورد و احساسات رحم و شفقت فاتح خوش قلب را تحریک میکند. آنگاه بابل، این شهر افسانهای کهن که هزاران اسیر یهود در آن دست و پا میزدند حصار خود را بر وی فاتح پارسی میگشاید و بوسیلة خدای خود مردوک تاج شاهی بر فرق کوروش میگذارد. اسیران یهود آواز فتح و پیروزی سر میدهند و در میان هیجان و صفناپذیر بوطن از دست رفته مهاجرت میکنند و بیتالمقدسی پاک و منزه از نوبنیاد مینهند. مرزها گسترده میشود، امپراطوریها منقرض میگردد، اقوام به حرکت و هیجان میآیند، فریاد شادی و دعای خیر مردمان اسیر بدرقة کوروش میشود و کوروش با شخصیت تابناک و درخشان خود قرنی جدید در تاریخ بشر افتتاح میکند، قرن سلطة اقوام آریائی، در عین آزادی اقوام غیر آریائی. اینست حاصل کلام و معنای واقعی سیاست کوروش، فاتح بزرگ آریائی.
برگرفته از کتاب دکتر هادی هدایتی _آذرماه 1335